پروردگار
سلام! وقت بخیر
روانشناس خوب ما میگه که من از لحاظ شخصیتی مشکل دارم. منم گفتم اوکی مشکلم چیه؟ ایشون گفتن که من فاکتور ضد اجتماعی بودنم در حد صفره و این باعث میشه که نتونم دعوا کنم با کسی و هیچ وقت به کسی بدبین نمیشم و از کسی بدم نمیاد و دشمنی نمیکنم! من گفتم مگه بده؟ گفتن نه! اما مشکلم اینجاست که من یه V کانورژن دارم!!! حالا این V کانورژن یعنی اینکه من نسبت به محیطم خیلی حساس و زودرنجم ..... و این باعث میشه در صورت بیتوجهی دیگران به من یا هر رفتارشون من همه چیزو توی خودم بریزم و بجای واکنش احساسی یا روانی، از طریق جسمم بروز میدم و شکایات جسمانی میکنم، سردرد، دل درد، حساسیتهای شدید، عود کردن حساسیتهای پوستی، پا درد، کمر درد و غیره! بعد ناراحت که شدم، افسرده میشوم و افسرده که شدم فانکشنم میاد پائین و افراد درو برم یا همسرم رو پس میزنم و وقتی پس زدم از لحاط عاطفی میبرم ازشون و دیگه نمیتونم کاری براشون انجام بدم و یا حتی بقول ایشون به همسرم "سرویس" بدم!! بگذریم که سرویس دادن از قول ایشون شامل چه چیزهایی میشه و از نظر ایشون زن باید عین یه کنیز از نوع مدرن و اجتماعی و با فرهنگ و مودب و تمیز و شیک و تحصیلکرده در اختیار همسرش باشه و به هر ساز خشک و زشت و زیبای مرد برقصه و صداش هم درنیاد تا وقتی بره پیشه "دوست صمیمی" که داره و هر چیزی که هست و نیست رو برای اون تعریف کنه و باهاش درد دل کنه و از نظر روحی و روانی تخلیه بشه درست مثل کاری این روانشناس ما انجام میدن!!
و از همه مهمتر اینکه من هنوز به حد بیماری نرسیدم از نظر ایشون!!! و خوب با همه این اوصاف نمیشه درمانم هم کرد!!!! و اگر هم جلسات روان درمانی طولانی ۵ ساله هم بزاره برام فقط ۲۰٪ احتمال داره از لحاظ شخصیتی تغییر پیدا کنم!!! و تنها نویدی که ایشون میتونن بهم بدن اینه که هر وقت با هر کسی مشکلی پیدا کردم بیام به ایشون "گزارش بدم" تا ایشون بگن که باهاش چجوری برخورد کنم و حرف بزنم و رفتار کنم که خوب باشه!!
و در این راستا گفتم که خوب حالا من با کامران الان که این مشکل رو دارم چیکار کنم؟ که خوب گیر کردن و حرفای پرت و پلا گفتن و آخرشم نگفتن من با کامران و الان چیکار کنم!!! و فقط در مورد کامران به این نتیجه رسیدن که باید یه قرص دیگه هم شروع کنه برای وسواسی که داره!!!!
خوب من مسلما با این روانشناس حالم خوب که الان هست هیچی، توپ توپ میشم!!! نظر شما چیه؟
پ.ن: دیروز کل جلسه مشاوره رو بدون اینکه بدونن ضبط کردم و شب بعدش که دیدم کامران قصد خوابیدن نداره، شروع کردم گوش دادن و مرور کردن!! بعد ۱ ساعتی که گذشت دیدم دیگه نمیتونم بخوابم و مغزم پر شده از حرفایی که ایشون زدن و کلم داره منفجر میشه ..... واقعا نمیتونم بهش اعتماد کنم ..... دیگه حاضر نیستم ببینمشون ..... هیچوقت!! مگر بخاطر کامران با من کاری داشته باشن و بخوان منو ببینن که اونوقت مجبورم که برم!! مگر اینکه فتوا بدن دوباره که ما به درد هم نمیخوریم و نباید با هم عقد کنیم که دیگه اینجا قضیه فرق میکنه و دیگه کاری به کار من نداره و میره رو خط سوگل و مهشید خانوم و اون بنده خدایی که قرار میشه با کامران ازدواج کنه! خدا بقیهاش رو بخیر کنه!!! اگه واقعا مادر شوهر بشه چی میشه!!! بیچاره عروسش!!!
جدای اینکه من خودم چند وقتی روانشناسی خوندم ولی اکثریت قریب به اتفاق روانشناسا خودشون مریض بودن و یه جورایی عقده داشتن (اینو واسه خاطر تو نمیگم این یه واقعیت که یه روانشناس خودش گفته ) حالا از بین این اکثریت به اتفاق بازم اکثریت به اتفاقشون نتونستن مشکلات خودشونو با خودشون حل کنن حالا شما می خوای راجع به روابط شما بهتون کمک کنن از بین شون فقط چن تایی می تونن بر مشکلات خودشون فائق بشن که اگه یکی خوبشو شناختی برو پیش اون
بیشتر مشکل داراش فقط بهت برچسب می زنن و در خوش بینانه ترین حالت می تونن روابط تو رو به یه بیماری مشابه ربط بدن
یا حتی ورژنای پست ترش تو رو به چشم یه موش آزمایشگاهی نیگا می کنن و طرز برخوردایی رو که توی ذهنشون می خوان با مخاطباشون داشته باشن به شما تجویز می کنن و گزارش کامل و لحظه به لحظه ای ازتون انتظار دارن (که فکر میکنم مال شما از این نوع باشه) تا از آنالیز رفتار شما و عکس العمل طرف مقابلتون و به طریقه آزمون خطا به یه روش صحیح برخورد با اون طرف دست پیدا کنن( تاکید می کنم فقط با اون فرد و نه با کس دیگه ای) که البته اینم سودی برای شما نداره و .....
به هر حال روی حرف خیلیاشون نمیشه حساب کرد
موفق باشی