پروردگار
چیز زیادی نمی خواستم ...... فقط کمی نوازش بعد از یه هفته تلخی ....... انتظار داشتم به من توجه کنی بجای کانتر زدن ......
حتی نفهمیدی ....... حتی از خودت نپرسیدی چرا آستین بلند پوشیدم ...... حتی ندیدی آبی پوشیدم ...... حتی نفهمیدی آبی آرایش کردم ....... موهامو اسپرت، همونجوری که برات سئوال بود بستم .......
نفهمیدی تمام مدت دنباله کمی توجه، نوازش، محبت واقعی -نه از سر اینکه زودی آشتی کنیم و سریع تحویلت بگیرم- بودم!! اصلا توجه نکردی که بجز اول که داشتیم کیلیپها رو نگاه میکردیم و روبروت نشسته بودم، هر دفعه که اومدم پیشت کنارت و چسبیده بهت نشستم و دستمو یا گذاشتم رو شونهات یا به بازوت، برای اینکه محبت و صمیمیت رو برسونه .......
توجه نکردی ..... نفهمیدی .......
خوب شایدم به قول دکتر آبیار نباید انتظار داشته باشم که تو نگفته بفهمی و شایدم بازم به قولش اصلا بیان این مسائل همش فقط اوضاع منو بدتر کنه ...... شاید باید باز هم در سکوت خودم بشینم و سعی کنم مسئله رو برای خودم حل کنم و اون ۴ تا گامی رو که گفت بنویسم و انجام بدم!!
اما میدونی چیه؟ از بس توی یکسال گذشته از خواستهها و انتظارات و ایدهآلهای ازدواجم فاصله گرفتم، دیگه واقعا نمیدونم چی میخوام ....... دیگه نمیدونم وقتی میریم بیرون چی میخوام! یا نمیدونم وقتی ازت دلخور میشم چه انتظاری دارم و میخوام چی بشه و یا حتی وقتی کار اشتباهی انجام میدی و ناراحت میشم، باید چی بخوام!!!
شاید اون بابایی که توی یاهو ۳۶۰ میاومد و اذیتم میکرد و حرفای بیخودی میزد حق داشت ...... شاید من سردرگمم ....... شاید حیران، غافل، سرگشته، و یا شاید حتی جاهل باشم ......
نمیدونم!! به همین سادگی ...... دقیقا به همون سادگی که تمام علامات و با پا پیش کشیدنهامو ندیدی ....... به همون سادگی اتفاقاتی که افتاده ........
یه چیزه خیلی مهم ....... من اصلا نمیخوام که وقتی میرم پائین منو بکشی بالا! این نکته مهمیه! چون وقتی این کارو میکنی بقول خودت انرژی مصرف میکنی که بعدش باعث پائین اومدن خودت و دپ شدن میشه ...... تنها چیزی که من اون موقع میخوام اینه که مثل همیشه و عادی باشی و فقط مهربان باشی ........ حتی فعلا نمیخوام دیگه که درکم کنی!
پروردگار
I still hear your voice when you sleep next to me
I still feel your touch in my dreams
Forgive me my weakness but I don't know why
Without you it's hard to survive
Cause every time we touch I get this feeling
And every time we kiss I swear I could fly
Can't you feel my heart beat fast
I want this to last
Need you by my side
Cause every time we touch I feel this static
And every time we kiss I reach for the sky
Can't you hear my heart beat so
I can't let you go
Want you in my life
Your arms are my castle Your heart is my sky
They wipe away tears that I cry
The good and the bad times we've been through them all
You make me rise when I fall
Cause every time we touch I get this feeling
And every time we kiss I swear I could fly
Can't you feel my heart beat fast I want this to last
Need you by my side
Cause every time we touch I feel this static
And every time we kiss, I reach for the sky
Can't you hear my heart beat so
I can't let you go
Want you in my life
Cause every time we touch I get this feeling
And every time we kiss I swear I could fly
Can't you feel my heart beat fast
I want this to last
Need you by my side
تو که آهسته می خوانی قنوت لحظه هایت را,
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن!!!
پروردگار
تو چرا دعا نمیکنی؟
نذر کن ..... چی میدونم!!
چرا از خدا جدی جدی نمیخوای اگه برات مهمه که محرم شیم یا عقدی باشه؟
پروردگار
فقط یادت باشه، اگه وقتی ازدواج کردیم فقط جسمم رو داشتی ازم گله نکنی! خودت و خودم باعث و بانیش هستیم!
روحم رو داری پر میدی بره .......
پروردگار
میدونی؟ دلم میخواد داد بزنم که ازت بدم میاد!!!!!
اما نمیذارم این کارو بکنه!
میدونی؟ دلم میخواد عین همه نامزدا که نامزدشونو بغل میکنن، بغلت کنم و بگم چقدر سخته زندگی ....... چقدر همه چیز بدون توجه و محبت تو بیمعنی و سخته و پوچه!
اما نمیذارم این کارو بکنه!
و در نهایت! بهت دهن کجی میکنم و جوابه سر بالا میدم و از کنارت بیتفاوت رد میشم، تا خودم آروم شم ...... تا دردهام بیشتر نشن!
تو که دردی از من دوا نکردی ......
پ.ن: I'm scattered!!!