در انتظار فردا

آینده‌ای که منتظرش بودم، تا حد زیادی نزدیک شده ...... و من با خودم فکر می‌کنم به اون سیاهی که فکر می‌کردم نبود، بلکه نقره‌اییه!

در انتظار فردا

آینده‌ای که منتظرش بودم، تا حد زیادی نزدیک شده ...... و من با خودم فکر می‌کنم به اون سیاهی که فکر می‌کردم نبود، بلکه نقره‌اییه!

ببار ای ابر شرقی! ای همه حس غرور!

پروردگار

 

 

People laugh & people cry! All the best is what u deny! you should accept what you try! all the vain or even mine

انگار طبع شعرم دوباره گل کرده!

گویا قرار است زندگی برای یکبار دیگر هم که شده روی خوش استعداد به ما بنماید و شاید به مناسبت همین رونمایی‌ست که این دو خط از مغزمان تراوش کرد و به علت فسفر اضافی که توی این چند وقت به مغزم رسیده بود فوران کرد و ریخت روی کاغذ!!!

بگذریم ...... از امروز دیگر بار می‌نگاریم بر صفحاتی سیاه با خطوطی سفید! دنیای من کمی متفاوت‌تر از صفحات و کاغذ‌‌های سفید شماست ...... در صفحات سیاه من می‌توان خلاقیت بیشتری به خرج داد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد