پروردگار
خدایا! کمکم کن!
دارم له میشم ..... باور کن دیگه فشاری بیشتر از این رو نمیتونم تحمل کنم!!! اگه بازم هست و بازم ادامه داره پس بهم سعه صدر بده، بهم تحمل و صبر بده که بتونم تحمل کنم و بهم اطمینان قلبی بده و دلی بزرگ که هیچ کدوم از اینا نتونن اینجوری زمینگیرم کنن و روح و روانم و آسایشم رو بهم بریزن ....
خدایا! داری میبینی چجوری فلج شده زندگیم!!
بدادم برس خدا!! ازت خواهش میکنم بدادم برس ..... هرجوری که خودت صلاح میدونی، اما بدادم برس که اگه تو بدادم نرسی هیچ کسی بدادم نمیرسه ..... خدایا! هیچی ازم نمونده!!! له شدم ..... شکستم ..... اول جلوی دیگران و حالا توی خودم!! سرم رو بلند میگیرم و محکم قدم برمیدارم و راحت صحبت میکنم که کسی نبینه شکستم و خورد شدم ..... کسی نفهمه دارم میسوزم .....
خدایا! مثل همیشه نامید از همه چیز و همه کسم! و مثل همیشه تنها پناه و پشتیبان و نجات و آرامبخش من تویی! هرجور صلاح میدونی .... اما رهایم نکن ..... در آغوشت باشم، هرجوری تو دوست داشتی و هر چیزی که تو میگی باشه ..... گرچه از بندگی و ضعف و حقارت و جهل من چیزی جز اصرار بر خواسته و رهایی از مشکلات نمیمونه!
من شرمندهام ..... الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو! الهی العفو!
خدای من! پروردگارم! ربی!! نجاتم بده!! خدایا، تنهام نذار ..... بی تو میمیرم!!
پروردگار
سلام! خوبی؟
بنظرت من آدم هپلی هستم؟
تا حالا فکر کردی که من آدم نامرتبی هستم یا نه؟
شایدم منو بهم ریخته میبینی؟
نکنه همیشه یجور بودم و هیچ وقت زمانی که با تو بودم با زمانی که عادی بوده فرق نداشتم؟
جواب سئوالات بالا + سئوالات مشابهش رو بده و بذار کنار جوابهایی در مورد خودت!
نتیجه: من تمایلی ندارم با کسی که شبیه تروریستهای گروه القائده خودشو درست می کنه و لباس پوشیدن براش یعنی فقط محافظت از سرما، و مهم نیست چند سالشه و مهمه که سردش نباشه و یا ..... بیرون نمیرم، قدم نمیزنم و تو مجامع عمومی هم حاضر نمیشم!
من یه مهندس کامپیوتر رو انتخاب کردم و راه دادیم خونه برای خواستگاری و با یه مهندس کامپیوتر سر سفره و مراسم نامزدی بودم نه یه تروریست و خرابکار گروه القائده! پس لطفا اگه میخوای تو خیابون راه بریم یا باهم بیرون بریم شبیه یه مهندس باش نه .....!!! (مگه اون ۵شنبه که تازه رفته بودی آرایشگاه خودتو توی آیینه ندیده بودی که به حال و روز الانت خوشحالی؟)
پ.ن: همچین دست گذاشتم روی دهنم و دارم فشار میدم که مرتب یه تصویر کارتونی که مربوط به خفه شدن یه عروسک بود جلوی چشمم رژه میره!!
پ.ن: امیدوارم همچین دمت رو گاز بگیری که از دردش، ۶ متر بپری هوا !
پروردگار
چرا من گیرم؟!
نه واقعا چرا من گیرم!؟
خوب حتما بخاطر خنگیمه که گیرم دیگه! و گرنه آدمی که خنگ نیست گیر نمیکنه!
نیدونم!
پروردگار
گفتهاند که گویا قرار است پس از اتمام این دورهها و درسخواندن درست و بچه مثبت بودن و معدل بالا، به ۱۰٪ اول فوق لیسانس بدهند! من که کف کردم!! فوق لیسانس به همین کشکی؟؟
البته در برابر کنکور بیشاخ و دم کشک است و در برابر امتحانات سه نوبتهای که هر ترم میدهیم و پروژهای که باید تحویل دهیم و حضور و غیاب هم ۲ نمره دارد اصلا کشک نیست و خدا هم خیرشان دهد و مستحق هم هستیم که ما علم دین میآموزیم و دیگران علم معاش و دنیا! با علم دین معاش توان کرد و با علم دنیا دین نتوان داشت!
فیالحال و فی الجمله الخلاص یا حضرت کنکور! شاختو شکستم! پوزت زده شد که بیتو توان فوق با ارزش از دانشگاه معتبر و سراسری بدون پول و پارتی گرفت!!
قربون کرمت! من از امروز کسی رو نمیشناسم! شما؟ ببخشید بجا نمیآرم؟ احساس خوشبختی و راحتی بیشتری میکنم نسبت به قبل! فقط لطفا کسی به گوش خانواده نرسونه که یه بساط دیگه دوباره درست میشه برام!
پ.ن: بنظرت اگه من این ۲ ترمی رو که مونده فول واحد بگیرم میرسم برای سال دیگه فوق قبول شم و برم دانشگاه (شریف- تهران)؟؟
پ.ن: من و شریف؟! الله اکبر! استغفرالله! مگه میخوام دیوانه شم!؟ شریفیها را بایستی کلونایز کرد تا در هوش و ذکاوتشان ضرب شوند و به توان رسند نه اینکه با امی جماعتی لنگه من به اختلاط نشینند تا به تفریق و تقسیم رسند!
پ.ن: من قول میدم شریف رو به گند نکشم!! منو ول کنین برم شریف!! عمرا!! من خودمو به کشتن نمیدم! یکی منو ول کنه برم شریف!! مگه خل شدی میخوای بری شریف!؟ منو ببرین شریف!! نمیزارم خودتو بدبخت کنی! باشه! پس منو ببرین تهران!! اوکی قبول! اگه نبرینم تهران میرم زن یه ماهاراجه میشم میرم هند درس میخونما! اوکی بابا برو تهران! نه میخوام برم هند! ده! میگم برو تهران! نمیخوام، کلاس کارم رو میاره پایین! عجب آدمی هستیا! برو تهران ببینم! نمیخوام! اصلا حقته که همینجا بگیری بشینی اراجیف تایپ کنی بجای اینکه بری شریف و تهران! یکی منو ول کن برم شریف!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پروردگار
به ته خط علم پژوهی رسیدم! نامید از هر علمی شدم! دیگه بنظرم هیچ علمی ارزش وقت گذاشتن رو نداره! همشون یجوری دارن یا ملت رو میچاپن یا یاد میدن چجوری بچاپی یا روشهای موفق چاپیدن رو برری میکنن و میگن چجوری میشه بهتر چاپید!
از این وضعیت خسته شدم! احتیاج دارم نفس توی هوای یه علم تازه بکشم ..... یه علم پاک و تمیز! چیزی که توش بدی نباشه! توهین نباشه! زیر سئوال بردن حرمت انسانی نباشه! خشونت نباشه! تحریم نباشه! تورم نباشه! دزدی و کار بد و اینا نباشه!
تنها علمی که پیدا کردم توش میشه نفس کشید و پاکه علم دینه!
اما اینجا هم یه مشکلی دارم ..... تو جریان شناسی، دشمنان و آدم بدهای دنیا رو میشناسیم و روشهای فکری و مکتبهای موجود رو! پس بازم با آدم بدها و بدی سروکار داریم! توی روششناسی اجتهاد، در مورد دزدیهای احادیث و روایات جعلی و آدمهای حدیثساز و جاعلان میخونیم و بازم بدی و بد توشه! توی شیعهشناسی دیگه نگو ..... اهل سنت و وهابیت و .....!!
احتیاج به چیزی جدای از بدی دارم! شاید همین انس با قرآن و عربی که دارم از همه بهتره! حداقل چیزهای خوبی توش میگه! میفهمم کجای کارم و چیکارهام و چیکار دارم میکنم و چیکار باید بکنم! این از همه چیز الان مهمتره و بهتره!
داشتم چند روز پیش نماز میخوندم رسیدم به مالک یوم الدین، ایاک نعبد و ایاک نستعین! یه دفعهای خفن کپ کردم! هیچ وقت تا حالا اینجوری نخونده بودم این آیهها رو ..... اول میگه خداییکه مالک روز قیامت هست و تنها دستگیر اون روز تویی، بعدش میگه تو رو میپرستیم و کارهایی رو که تو گفتی انجام میدیم و اطاعت تو رو میکنیم، و آخر هم میگه از تو یاری میخواهیم! که بنظرمن تیکه باحالش اینجاست .... میگه خدای بزرگ که همه امید و نجات تویی و جز تو مفر و پناهی نیست و در روز قیامت هم حسابرس تویی و ترازوی حسابرسی با عدالت و رحمت تو کار میکنه، تو رو میپرستیم و همنجوری که گفتی سعی میکنیم اطاعتت کنیم و در راه تو گام برداریم و همانگونه که تو گفتی باشیم، اما تو خودت به ما کمک کن ..... حالا این کمک کردنه میتونه دو جنبه داشته باشه که ۱: میتونه برای افعال ما باشه و در کمک کردن در طاعت بهتر خدا باشه و ۲: میتونه کمک در روز قیامت باشه که مستقیما به خدا میگه خودت بداد ما برس که ما هرچقدر هم تلاش کنیم اعمالمون ناقص و ناخالص و ترازوی اعمالمون سبکه و اگه تو رحمتت رو شامل حال ما نکنی و خودت کمک نکنی مسلما ما از خاسران هستیم و به خودی خود استحقاق هیچ نداریم! مسلما این ایاک نستعین در مورد آخرت استعمال میشه ..... اما حالا برداش اول یا برداشت دوم یا شایدم هر دو برداشت باشه الله اعلم! بهرحال هر دوتای این برداشتها جالب و زیبا هستن و درسی برای رهروی! انشاءالله که درس بگیرم و آدم باشم و رهروی مناسب!
پ.ن: من عربی (انس با قرآن) ۲۰ شدم!! اول کف کردم .... باورم نمیشد .... به استاد گفتم یه بار دیگه ورقه منو صحیح کنین من ۲۰ نمیشم! خندید و گفت باورت نمیشه ۲۰ بگیری؟ هنوز تو کف ۲۰ موندم!! یعنی منی که تو عمرم ۲۰ عربی نداشتم و توی کنکور فقط ۱۴٪ زدم حالا عربی ۲۰ گرفتم؟؟ الله اکبر! تبارک الله احسن الخالقین!
پ.ن: داره به جمعه نزدیک میشه! از ۱۲ ساعت قبل کلاس ریاضی حالم بد میشه تا ۴-۵ ساعت بعدش .... نمیتونم انتگرال دوگانه رو حل کنم و انتگرال سه گانه رو اصلا نفهمیدم!!! نمیدونم چیکار کنم!! عین خنگا فقط از روی تخته رونویسی میکنم! اعصابم بهم میریزه این برقیها و مکانیکیها و صنایعیها مسئله رو حل میکنن و من نمیتونم!! قبلا منم تا استاد بخواد حل کنه تا یجای مسئله رو حل میکردم و حداقل میفهمیدم چی به چیه و چیکار باید بکنم و چجوری حل میشه، اما حالا فقط دپ میشم میرم سر کلاس ریاضی ..... تازه همه این زحمتها رو هم میکشیم که بدونیم و یادبگیریم چجوری برنامهریزی کنیم مردم رو بچاپیم، یا چجوری مردم رو گول بزنیم که بچاپیم، یا روشهای چاپیدن مردم چیان، یا چجوری عمل کنیم که مردم رو بهتر بچاپیم و آخر کار هم اگه خبره شدیم چجور دولتها رو بچاپیم که این آخری دیگه خداست!!! چرا برای چاپیدن باید اینقدر زحمت کشید وقتی داریم بابتش آخرتمون رو میزاریم و معامله میکنیم باهاش؟