در انتظار فردا

آینده‌ای که منتظرش بودم، تا حد زیادی نزدیک شده ...... و من با خودم فکر می‌کنم به اون سیاهی که فکر می‌کردم نبود، بلکه نقره‌اییه!

در انتظار فردا

آینده‌ای که منتظرش بودم، تا حد زیادی نزدیک شده ...... و من با خودم فکر می‌کنم به اون سیاهی که فکر می‌کردم نبود، بلکه نقره‌اییه!

خشم .....

پروردگار

 

 

 

خشم تمام وجودم رو فرا گرفته! مطلقا اثری از تاسف و یا غم و یا حتی تاثر در من وجود نداره! فقط خشم!! سراپا خشمم! از دست خودم اول از همه که با وجود دیدن و شنیدنم گوش به حرفای آدمای دور و برم سپردم و خودمو انداختم  توی چاله! دوم از دست مامان که هرچی گفتم بابا کامران دوست دختر داشته و اینجوری گفته و اونجوری گفته، گفتن اشکالی نداره، سنش کم بوده! پس چرا اگه ما دخترا بخواهیم دوست پسر داشته باشیم می گن زشته؟؟؟ دختر بی‌آبرو می‌شه! همین الانشم اگه کامران زنگ نزنه و اجازمو نگیره و بریم بیرون مامان پشت بندش می‌گن کاره بدی کردی! دختر بی‌حرمت میشه!! من نمی‌دونم پس کی پسرا کار بدی می‌کنن و کدوم کارشون خوبه!؟

سوم از دست بابا عصبانیم که علی‌رغم تمام گزارشات مستقیم من به مامان که شرط می‌بندم غیر مستقیم بهشون رسیده و تمام حرفای مستقیم خودم که کامران هنوز ۲ سال حداقل کار داره و این به من نمی‌خوره و اینجوری و اونجوری گفتن تو هنوز بچه‌ای و نمی‌فهمی!! من نمی‌دونم پس از نظر ایشون بنده کی به مرحله رشد عقلی می‌رسم و می‌فهمم!! چطور عالم و آدم توی مدرسه و شرکت منو قوبل دارن هم از نظر عقلی و هم اجتماعی که حاضر می‌شن چک‌های درشت بدن امضاء کنم و بچه‌هاشونو می‌سپرن دست من که تعلیمشون بدم، اما هنوز توی خانواده بنده عقلم نمی‌رسه و نمی‌فهمم!! بفرمایید نتیجه عقل بسیار زیاد و تجربه سالیان سال زندگی مشترک و مو سفید کردنتون رو در آسیاب زندگی مشاهده کنید که دامادتون با همه این حرفا هنوز دلش پیش دوست دختر سابقشه و در کمال آرامش هم میان تعریف می‌کنن که چه کردن و چه نکردن و طلب بخشش هم می‌کنن که ببخش که این ۱۵ روزه بهت بی‌توجهی کردم و حواسم پیش سعیده بود!!!

بعدشم آقا تاره طلبکار هم می‌شن که من فقط خواستم پیشت درد دل کنم و تو جنبه درد دل نداری! دفعه اولشون بوده؟ یا دوم که بنده هنوز از خودم واکنش نشون ندم و ببخشم!!! دفعه سوم بوده بعد از اینکه دفعه اولشون درست ۱۰ روز بعد از نامزدی بود! همون موقع باید همه رو در جریان می‌ذاشتم و این مسخره‌بازی‌ها رو تموم می‌کردم!

من آدمی نیستم که حاضر بشم برای اینکه اسمم سر زبونا نیفته و شایه پراکنی نکنن در موردم و زندگیم خودمو بدبخت کنم و یه عمر زجر بکشم و با یه همچین رفتارهایی زندگی کنم! دیگه بهش اعتماد ندارم .... اونم اعتمادی که با هزار زحمت بعد از مشکلات دی و بهمن برای خودم ایجاد کرده بودم! آقا که اصلا آب توی دلشون تکون نمی‌خوره که بخوان خودشونو نگران مشکلات زندگی مشترک و مشکلات موجود بکنن و بخوان یه ذره، اندازه سر سوزن تلاش کنن که شاید بخشی از دردسرها و ناراحتی‌ها رو جبران کنن!

دست خانم جمشیدی درد نکنه! واقعا ممنونم که اینجوری درمان کرد کامران رو!! عجب فرآیند خوبی برای کامران پیاده کرد! عجب کامران مشکلاتش در مورد سعیده حل شده! عجب خانم جمشیدی همه چیزو ردیف کرد! عجب اطمینانی که بهم داده بود خفن بود! عجب تربیت صحیحی داره! لیاقت خودش و خانواده‌اش و کامران همینه که همشون با هم باشن! دکتر آبیار، به این مودبی و موقری رو نخواست و عوضش رفت پیش این خانم جمشیدی که از فرهنگ و اجتماع و دین هیچی که حالیش نیست به کنار، سطح شعور و درکش هم اینقدر پایینه که هنوز که هنوزه نمی‌فهمه نباید سر مراجعه کننده رو گول بماله و باهاش معامله کنه! بعد خانم شدن مشاور روانشناسی و ازدواج و تحصیلی و ....!!! تازه، می‌خوان برن دکترا هم بگیرن که تعداد مراجعینشون بیشتر هم بشه و تعداد بیماران روانی که درمان نمی‌شن بیشتر و زن و شوهر‌هایی که یا بخاطر رفتار غیرمعقول سرکار خانم کارشون به جدایی می‌کشه بیشتر و دخترهایی که از دست مزخرفات ایشون خواب و زندگی کوفتشون می‌شه هم بیشتر!!

خدا همه دیوانه‌هایی نظیر این خانم رو شفا بده انشاءالله!!

خدایا! خدا جون! کمکم کن تصمیم درستی بگیرم ..... خدایا خودت راهنمایم باش و منو راهنمایی کن تا کاری که درست هست رو به بهترین شکلش انجام بدم! خدایا ..... من طرف تو بودی و تو هستی! ولی و سرپرستم تو بودی و تو هستی! رب و مربی من تو بودی و تو هستی! خدایا من چیکار باید بکنم؟ باید دسته‌گل کامران رو به مامان‌اینا بگم؟ به مهشید خانوم هم باید بگیم؟ باید بهم بزنیم و یا نه؟ خدایا بگو چیکار کنم؟ من همیشه به اذن تو حرکت کردم ..... خدایا اگه تو راهنمای من نباشی هیچ کسی توی دنیا نمی‌تونه کمکم کنه!

خدا ...... بدادم برس ..... لطفا!

 

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
جادوگر یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ب.ظ http://moshaveramlake-eshgh.blogsky.com/

سلام خانومی
وب جالبی داری
برات آرزوی موفقیت می کنم
اگه دوست داشتی منا لینک کن تا منم تو را لینک کنم
((مشاور املاک عشق))
حتما بهم سر بزن

یه کوچولو و آقاییش یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 ب.ظ

سلام...با اعصبانیت کاری پیش نمیره..من آپم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد